http://i4.tinypic.com/10g001j.jpg
http://i4.tinypic.com/10g01p5.jpg
http://i4.tinypic.com/10g04s6.jpg
http://i4.tinypic.com/10g0ad0.jpg
درود بر شما دوستان ...
از اينکه ميبينم در مدت کوتاهي هم شهريم خانم ليدا به اين درجات و سريع بازار رو قبضه کرده خوشحالم...
در حدود ۲ سال پيش بود که قرار مصاحبه با خانم ۱۳ ساله اي در هفته نامه سليم استان گلستان رو گذاشتيم و از انجايي که من عکاس نشريه بودم بي صبرانه منتظر ايشون بودم {قبلا آهنگهاش رو گوش کرده بودم وقتي که ۷-۸ ساله بود}که ديديم اقا و خانمي از ماشين سمند پياده و از در وارد شدند...
ساعت حدود ۱۱ صبح بود.اول شک کرديم که خودش باشد ! پس از تعارفات مشغول مصاحبه با دوست خوب و همکار گرتاميم آقاي رضا شاه حسيني که دبير صفحه سليم مي باشد شديم ...{در آينده نچندان دور مصاحبه را عينا در وبلاگ قرار مي دهم }.
در حين مصاحبه از آقايي که همراهش آمده بود سوال کرديم که شما چي ختنوم مي شيد ؟گفت :پدر ليدا هستم! در اين لحظه ما تعجب کرديم!!!
سن پدر به خانوم ليدا نمي خورد ...ما اول فکر کرديم که ايشون برادرش هستند!!!!!!!!!!!!
ازش سوال کرديم که ليدا کليپهات از ماهواره پخش شده چه احساسي دارشتي ؟
باورم نمي شد ...
ليدا دوستات در مدرسه چطور؟
ابتدا دوستام باور نمکي کردند و قبلا در جمعشون برايشون مي خوندم و وقتي که از ماهواره ظاهرا کانال اميد ايران پخش شد بچه ها ولم نمي کردند و دايم تلفنمان مشغول بود و به من تبريک مي گفتند...
ادامه دارد...