مي خواهند به ما بباورانند
که بمبِ اتم
تنها، قارچي سپيد است
که با سپيدارها
نجوا مي کند
يا طاووسي است که هم اکنون
اما قارچِ سپيد
سايه هائي سياه دارد
و طاووس سرمست
نيزه هايي زهرآلود.
مي توان کتابي مقدس را
بالايِ سر گرفت
و اميدِ معجزه داشت
مي توان
چون سگي بيمار
زيرِ ميز خزيد
و برايِ خويش
مرگي بهتر را
آرزو کرد
آرزو کردتري خونتونم جوش نمياره
آوازخوان در خون خفته، فريدون فرخزاد