تصویری کوچک از حقیقتی بزرگ - سرمقاله اعتمادملی 22 خرداد 1385
اتفاقی که در بازی دیروز ایران - مکزیک رخ داد، نمونهای کوچک از اتفاقاتی بود که هر روز و هر سال در این سرزمین رخ میدهد. ما ایرانیها استعداد، هوش... و در مجموع توانایی لازم برای انجام هر کار بزرگی را داریم اما دقیقا در حساسترین لحظه یعنی همان جایی که باید این توانایی، مدیریت شود، به مشکل میخوریم و هرچه ساخته شده را ویران میکنیم.
در اینکه مکزیک تیم بزرگی است و سابقه 13 دوره حضور در جام جهانی را دارد، در اینکه تیم ایران برای سومین دوره پا به این مسابقات مهم میگذاشت، در اینکه مکزیکیها به دلیل نزدیکی با سطح اول فوتبال جهان از تجربه بالاتری برخوردارند و... شکی نیست ولی اگر قرار باشد تیمی که به جام جهانی میرود این مسائل را درنظر بگیرد و تنها برای اینکه حضور داشته باشد، پا به مسابقات بگذارد، پس چه نیازی به این همه هزینههای سرسامآور و سروصداهای تبلیغاتی است* بازی - نصفه و نیمه - ایران مقابل مکزیک، تصویر کوچکی از حقیقت بزرگی است که سالها بررفتار و تصمیمات ما سایه انداخته اما همیشه تلاش کردهایم، آنرا نادیده بگیریم و با رفتار و توجیهات غیرمنطقی و غیراصولی آن را نادیده بگیریم. تیم ایران در نیمه اول دیدار دیروز، بازی قابلقبولی را ارائه کرد که شاید بتوان به جرات گفت: متناسب با استانداردهای جام جهانی بود. اگر این بازی را به حساب سرمربی تیم و تفکرات او بگذاریم، پس برای بازی ضعیف تیم در نیمه دوم چه توجیهی داریم* مگر ممکن است یک مربی با طرح و برنامه، یک نیمه را به خوبی جلو ببرد اما بدون اینکه اتفاق غیرمنتظرهای در بازی بیفتد نیمه دوم هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد* این به هیچوجه امکانپذیر نیست. بازی تیم ایران در نیمه اول دقیقا برآمده از همان استعداد، غریزه، هوش... و توانایی بازیکنانی بود که مثل هر ایرانی در هر نقطه جهان، اگر فرصت پیدا کنند آنرا ارائه میکنند اما درست درجایی که باید تواناییشان مدیریت شود، به در بسته میخورند. این اتفاق از ماهها قبل قابل پیشبینی بود. در جایی که مناسبات شخصی و ملاحظات غیراصولی بر تمام تصمیمگیریها تاؤیر میگذارد چه انتظاری میتوان داشت که تیم ملی فوتبالش در بزرگترین آوردگاه جهانی، دور از این فضا و فارغ از هرگونه ملاحظه، مسیری را طی کند که پایان آن پیروزی باشد* ما دیروز به همین رفتار ایرانیمان باختیم و تمام آنهایی که سالهاست به این رفتار عادت کردهاند، نباید از اتفاق دیروز تعجب کرده باشند. نه مسوولان سیاسی، نه مردم، نه آقای دادکان، نه برانکو و نه علی دایی که حضور صرف در جام جهانی برای کسب افتخارات بیشتر برایشان از هرچیز دیگری باارزشتر بود.