سفارش تبلیغ
صبا ویژن

85/11/9
10:47 عصر

راز مانایی حماسه حسینی

بدست سید عبدالمجید زواری در دسته

منبع :سایت بازتاب
زمینه التفات، شناخت است. آدمی ‌به خاطر شناختی که به دیگری دارد، به او محبت می‌کند؛ بنابراین، هرچه دامنه شناخت انسان به دیگری بیشتر باشد، میزان مهرورزی او نیز بیشتر خواهد بود. ما دیگران را دوست داریم، چون آنان را به‌اندازه کافی می‌شناسیم. اغلب کسانی که پیرامون ما هستند، کسانی هستند شبیه ما با ویژگی‌هایی که کم و بیش در خود سراغ داریم.

آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
نوع برخورد و نگاه ما نیز به همه آنها (با اندکی شدت و ضعف) یکسان و به یک اندازه است، اما گاهی پیرامون ما، افرادی متفاوت از جمع ما یافت می‌شوند. گاهی اشخاصی با مروت بسیار، فداکار و دانش سرشارند وگاه اولیای خدا، قدیسان و قهرمانان فراروی نگاه ما هستند. ما هر دو این دسته را دوست داریم، چراکه خود آنها دوست داشتنی هستند. درواقع، دوستداری آنان، دلیل نمی‌خواهد، اما بی‌علت هم نیست. گاه ما با نیازی که به آنان و احساس ضعفی که در خود داریم، مجذوبشان می‌شویم که البته‌این احترام و توجه، گاه شکل پرستش و محبت بیش از اندازه به خود می‌گیرد.

امام حسین (ع) از معدود انسان‌های تاریخ است که هم قدیس بود و هم قهرمان. در اینجا مراد از قدیس، کسی است که همه دوست داشتنی‌هایش را برای اخلاقی زیستن فدا می‌کند و منظور از قهرمان نیز کسی است که همه ترس‌های خود را برای اخلاقی زیستن از بین می‌برد. (1) قدر قداست و نیز قهرمانانه مردن او و خاندانش چنان در اوج است که آدمی، ‌بی‌اختیار شیفته و مجذوبشان می‌شود و برای اظهار این علاقه‌مندی، شیوه‌های بسیاری را پیشه خود می‌سازد. هرچند این کار نیکو و شایسته است، از یک آفت نیز در امان نیست و آن، کم شدن میزان شناخت انسان به عمق این حماسه و آشنایی با پیام واقعی آن است. در صورت تداوم این روند، ما کارکرد عملی و الگویی عاشورا را از دست خواهیم داد و این، چیزی است که با هدف و انگیزه اصلی قیام حسینی منافات دارد. در این نوشتار و به اختصار، ریشه‌های محبت صرف و ضرورت معرفت بیشتر نسبت به حماسه حسینی، مورد کنکاش قرار گرفته است.

آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف

درآمد:
تاریخ پر از طراوت تکرار حماسه‌های سرخ است و قربانگاه‌های عدل و فضیلت بسیار دیده است؛ رخدادهای وخیمی‌که به واسطه مواظبت از حرمت‌های قومی‌ و قبیله‌ای، نژادی و زبانی و یا ناموسی و اقلیمی ‌در تاریخ رخ نداد. همه آنها اما در گذر زمان به تاریخ پیوستند و تنها رخداد تاریخی شدند. طرفه تحرکی بود اگر می‌توانست مجال این را ندهد که تاریخ مصرفش بگذرد و لازمه آن، این بود که کاری فراتر از انگیزه‌های قومی‌ و قبیله‌ای، نژادی و زبانی و یا ناموسی و اقلیمی ‌باشد. برنامه‌ای که در آن نه به انسان این مکانی و این زمانی که بتواند به انسان بیندیشد و چراغی فراروی نگاهش روشن نگاه دارد تا با آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرد. چنین قیامی ‌است که امکان آن را می‌یابد تا چونان گوهری تابناک بر تارک تاریخ بدرخشد و سنگ نشانی شود تا آدمی‌ راه راستی را گم نکند و حماسه خونبار حسینی این‌گونه بوده است.

آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
عاشورا ضمن این که رستاخیز احساسات ناب انسانی است، آبروی همه ‌آزادیخواهان روی زمین هم هست. عاشورا، نه یک اتفاق تاریخ اسلام و عرب که آشوب درون هر انسان مسئول است. نشان به آن نشان که قافله‌سالار این قوم برگشته از یک حج نیمه تمام گفت: «آی آدم‌ها، اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید و کار من در آن قیام، سرمشق شماست».

سطح و دامنه ماندگاری آن روز واقعه، باور نکردنی است، هرچند این همه سال تعزیت و عزاداری، معمولا در خور شأن و منزلت واقعی آن نبوده و نتوانسته در ژرفای پیام واقعی عاشورا کاوش کند، ولی با این حال، هنوز و تا همیشه تاریخ آن حماسه زنده و پابرجاست. ضمن این که قدرت عجیبی در پیوند و وفاق اجتماعی دادن به مردم داشته و دارد. تشکیل اجتماعات، ایجاد دسته‌جات و هیئات، ادای نذرها و ترویج سایر برنامه‌های اجتماعی، کمترین تأثیر این حماسه است که البته همه‌اینها در روحیه بخشی و هویت‌دهی به جهان تشیع بی‌اثر نبوده است. همواره هم به واسطه بار احساسی و حماسی بالای آن، برداشت‌های ایدئولوژیکی از آن شده و از این رهگذر، حکومت‌های اسلامی ‌مختلفی نیز تأسیس شده است. (2) براینها بیفزایید روایت عشق و عاطفه برادری وخواهری، جدال خیر و شر، ارزش غیرت و جوانمردی، حرمت نهادن به خانواده، سفارش به خوبی‌ها، فضیلت صبر و شکیبایی و بسیار آموزه‌های ناب اخلاقی دیگر که در فرهنگ عاشورا موجود است.
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
معرفت حماسه حسینی:
حماسه حسینی، از یک سو ایثار شهادت‌گونه عاشقانه‌ای است که برای همیشه به صورت والاترین ارزش اخلاقی در رفتار انسانی در عالم باقی خواهد ماند و از سوی دیگر، حرکتی عاقلانه و دوراندیشانه‌ای است که شخصی مسئول در برابر یک بی‌عدالتی سیستماتیک انجام داد. (3) با این حال و در تاریخ، برق غیرتش چشم عقل و منطق را زده است و خلق چنان به تعزیتش نشسته‌اند که چندان فرصت معرفتش را نداشته‌اند. گفتن ندارد اگر بگوییم که در همراهی با این کاروان کوچک، پای استدلالیان چوبین است. چه‌این که ضمن وجود یکسری موانع عاطفی که از آنها در برانگیختن حس ترحم دیگران برای این اتفاق استفاده شده است، متأسفانه، آنچه از این قضیه به دست ما رسیده، اغلب با موازین درست تاریخ نگاری حاصل نشده است. بیشتر چیزهایی از آن به ما رسیده که روایتگرانش خوش داشته‌اند ما آنها را به یاد داشته باشیم. (4)
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
تاریخ حماسه حسینی به شدت نقلی و روایتی بوده و عنصر سوگ و گریه چنان بر آن سایه ‌انداخته است که مجال زیادی به تحلیل و تأمل درباره آن نداده است. مختصر تامل درباره آن نیز کمتر به واسطه منابع دست اول مکتوب و بیشتر از طریق تکایا و روضه‌ها و نوحه‌ها انجام شده است. تداوم این وضع، تا آن زمانی که جامعه در فضای تک بعدی ما قبل عصر ارتباطات و اطلاعات سیر می‌کرد، شاید حساسیت زیادی نداشت، چرا که بیشتر جامعه را طبقه عوام تشکیل داده بودند و برای همین، شک و پرسش کمتری در امور معنوی و تاریخی به ذهن آنها خطور می‌کرد. برای مردم این گفته پیامبر کفایت می‌کرد که: «حسن و حسین، فرزندان من هستند؛ خواه بجنگند و یا صلح کنند.» تا ضمن زدن مهر تأیید بر حرکت آنها به خاطر معصومیتشان، بی‌اعتنا به تأمل جدی درباره چند و چون اقدامات آن بزرگواران بشوند؛ بنابراین، اغلب این وقایع را به نحو سربسته می‌پذیرفتند و همچنان به ستایش و پرستش آنها می‌پرداختند، اما برای آن که دینداران از این وقایع درسی تازه بیاموزند، هنوز زمان لازم بود تا نوبت تحلیل و تفسیر این وقایع برسد.
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
خوشبختانه ما در عصری و جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که شاهد خوانش و کاوش جدی در ماهیت قیام عاشورا هستیم. متفکران هم عصر ما، توجهات تازه و تأمل برانگیزی در این باره داشته‌‌اند. استاد مرتضی مطهری، دکتر علی شریعتی و مرحوم نعمت‌الله صالحی نجف آبادی، از جمله کسانی بودند که در زمینه معرفت حماسه حسینی، تأملات چشمگیری از خود نشان داده‌اند. در این مجال اما فرصت و حوصله نقد و بررسی دیدگاه‌های ایشان نیست، برای همین، فارغ از مشخصه‌ها و تفاوت‌های فکری هرکدام نسبت به فلسفه عاشورا، یک نکته برجسته و مشترک در همه ‌این نظرات وجود دارد و آن ضرورت معرفت و مطالعه حماسه حسینی است. این ادعا، آنگاه فوریتی دوچندان می‌یابد که بدانیم درنقل و روایت این حماسه، متاسفانه تحریفات بسیاری صورت گرفته است. در این میان، پیش از آن که بر عظمت و ماهیت قیام امام حسین (ع) تأکید و توجه شود، بر شدت و حدت ظلم ظالمان و سپاه مقابل ایشان تأکید شده است. این رویارویی ساده با آن واقعه پیچیده، شاید تا پیش از این، اشکالی نداشت و حتی ضرورت هم داشت. در آن روزگاران و در برابر حضور و نفوذ گسترده دولت‌های مستبد و مسلمان، نمایی مثل امویان و عباسیان، استفاده از نمادهای عاطفی و احساسی تاریخ عاشورا برای گرم نگه داشتن کوره انتقام و مقابله شیعیان تا رسیدن به یک فرصت مناسب، لازم بود.
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
امروزه اما فضا عوض شده است. دیگر، ضمن این که شیعیان در اقلیت و تنگنا نیستند، همچنین برای خود قوتی پیدا کرده‌اند و صاحب نام و نشان و هویت و حکومتی شده‌اند که حتی توان رقابت با دیگر نظام‌های سیاسی و فکری را نیز یافته‌اند. ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که اغلب مردم به عوام زدگی، خرافات و تحریفات در وقایع تاریخی بزرگی مثل قیام عاشورا، وقعی نمی‌نهند. امروزه دیگر نسل جوان و نوجوان نمی‌تواند و نمی‌خواهد فلسفه عاشورا را صرفا با بلندگوهای تکایا و هیئات بیاموزد. الان دیگر فهم و درک عالمانه و محققانه قیام عاشورا در در وحله نخست اهمیت دارد که آدمی ‌بداند کجا می‌ارزد تا جانش را فدا کند. در صورت تأمل جدی در این موضوع، (و همچنان که در آغاز این نوشتار به آن اشاره شد)، قطعا نوع التفات و احترام ما به ‌این واقعه هم صورتی تازه به خود خواهد گرفت. در آن صورت، محبتی تازه نسبت به ‌این حماسه احساس می‌کنیم که بر پایه معرفتی نو بنا شده است.

محبت حماسه حسینی:
مهرورزی به شخصیت امام حسین(ع) چیز عجیبی نیست، چرا که ‌ایشان به قدر کافی دوست داشتنی هستند. آدمی ‌در گریه کردن بر این مصیبت بزرگ نیز هم ناگزیر است از بس که ‌این واقعه جانسوز است. ضمن این که انسان باید فارغ از غم‌های کوچکی که او را در بر گرفته‌اند، با غم قابل و بزرگی دمساز شود تا باعث رونق و روشنی دل و دماغ او شود. همه ‌این‌ها تا آنجا شایسته و پسندیده است که صرفا به خاطر خود محبت خلاصه نشود و گریه برای گریه نباشد. به عبارت دیگر، منجر به ‌این نشود که ما، در عوض پاسداری از پیام حماسه عاشورا، به عزاداری بر حماسه سازان آن بسنده کنیم. جامعه شیعه و ایرانی در تاریخ و به خاطر عوامل گوناگونی از تبلیغ شعارهای عاشورا بازماند. در مقابل به درج و نشر یکسری تحریفات در این حماسه کمر بست که باعث وقفه در عملی شدن شعارهای عاشورا شد. استاد مطهری، عوامل موثر در بروز این تحریفات را، اضافه بر دشمنی و غرض‌ورزی دشمنان، حس اسطوره‌سازی مردم و دوستی دوستان که در همه وقایع جهانی مشترک بوده و هست، یک عامل خصوصی را نیز در پیدایش تحریف در واقعه عاشورا دخیل می‌داند و آن نوعی سوءاستفاده و بد برداشت کردن از سفارش اولیای دین به اقامه عزای حسینی و زنده نگاه داشتن نام و یاد اوست که به تدریج، سبب شد برخی مرثیه‌خوان‌های حرفه‌ای پیدا شوند و کم کم مرثیه‌خوانی هم یک فن و هم وسیله امرار معاش شود. با این توجیه که چون گریاندن برای امام حسین(ع) اجر و ثواب دارد، پس به حکم قاعده، «هدف، وسیله را مباح می‌کند». از هر وسیله‌ای می‌توان در این جهت استفاده کرد. در ادامه ‌این روند است که واردکردن جعل و دروغ در این زمینه در نگاه عده‌ای، مشروع وکم کم رایج می‌شود. (5)

آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف

به همین خاطر است که می‌بینیم در تاریخ، پس از انقلاب عاشورا، پدران و مادران و اجداد ما، برای حسینی ماتم گرفته‌اند که در شب عاشورا و فارغ از خیال فردا، برای قاسم نوجوانش مجلس عروسی می‌گیرد، برای حسینی گریسته‌اند که در روز عاشورا، جنیان به کمک و حمایتش آمده‌اند، آنها برای مرگ حسینی عزا گرفته‌اند که روزی که کشته شد، هر سنگی را در هر نقطه‌ای از زمین که برمی‌داشتند، از زیر آن خون تازه می‌جوشید، برای حسینی گریه کرده‌اند که وقتی متولد شد، جد و مادرش برایش گریستند، چون می‌دانستند روزی روزگاری به طرز فجیعی و با لب تشنه و تنها در صحرایی خشک شهید خواهد شد. همه ما این موارد و نظایر آنها را در خلال روضه‌ها و نوحه‌ها بسیار شنیده‌ایم. در همه ‌این‌ها، عنصر اسطوره‌سازی بسیار قوی است، همچنان که «ویل دورانت» می‌گوید: «دین هر چه اسطوره‌ای‌تر باشد، دین‌تر است ». (6)

هدف مروجان این وضع نیز، بیشتر تحریک عواطف مردم بوده است، چرا که از این راه، مردم با یک امر ماورای طبیعی، فوق بشری و سرشار از رمز و راز روبه‌رو می‌شدند که برای خاضع کردن عقل و قانع نمودن دل بسیار مؤثر و نافذ بود. در حالی که عاشورا این نیست که با تلاش شماری منبری و مداح حرفه‌ای، مردم را در یک روز معین به سر و سینه زدن وادارند و در معابر روان سازند. عاشورا، پرچم اجرای عدالت است و اگر شیعه کوتاهی نکرده بود و آن را به جهانیان شناسانده بود، امروز عاشورا همه محیط‌های انسانی را با عدالت و انصاف آشنا کرده بود. (7)
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
چه بایدکرد؟
پس از چهارده قرن، هنوز همه ما زخمی‌ آن روز واقعه هستیم. این همه سال قاعدتا در خاموشی و به فراموشی سپردن یک رویداد تاریخی کفایت می‌کند. در حالی که می‌بینیم هر چه هم زمان می‌گذرد، خاطره عاشورا پرشورتر، پررنگ‌تر و باروح‌تر در هر زمان و مکان و ذهن و زبانی، جلوه‌گری می‌کند. راز این مانایی، هم در هیبت و عظمت عاشورا و هم در نیاز و تمنایی است که مردم به ‌این مکتب انسان‌ساز احساس می‌کنند. روشن است که حتی بی‌عنایت و حمایت ما، این حماسه سترگ، قادر به حفظ ثبات و اقتدار خود در ذهن و زبان خلق خواهد بود، اما استفاده کردن و فیض بردن از درس‌های حیات‌بخش عاشورا، دیگر وظیفه ماست. به جای آن که هر ساله چند شب پیش از عاشورا نوحه‌خوانی کنیم و آغاز حماسه کربلا را از روز تاسوعا بدانیم و تا عصر عاشورا ختمش کنیم، باید چشم‌ها را بشوییم و جور دیگر ببینیم.

اکنون دیگر نه تنها بر مرگ حسین و یارانش، که لازم است بر این شیوه ماتم‌سرایی خویش نیز ماتم بگیریم. به راستی، کدام آدمی ‌است که (فارغ از شیعه و یا سنی بودنش) قصه جانسوز کربلا را بشنود و بغض راه گلویش را نبندد؟ هدف اگر گریه و اندوه محض باشد، مگر نخستین چشم‌هایی که بر این واقعه گریستند، همان کسانی نبودند که حسین و یارانش را به شهادت رساندند؟ البته که نوع نکوداشت و عزاداری حسینی باید پر شور برگزار شود، اما باور کنیم که شور بدون شعور هم ارزشی ندارد. یادمان باشد ما در فضای دین و مذهبی تنفس می‌کنیم که معرفت پرور، فلسفه دوست و دانش محور است و همین زمینه خوبی است تا برگ برگ صفحات تاریخش را که اتفاقا عاشورا سرآمد همه آنهاست، موشکافی و بازخوانی کنیم و در کنار «تجلیل» از آن، به «تحلیل» آن نیز همت گماریم و نخواهیم که برای فرار از وظیفه دشوار امر به معروف و نهی از منکر و شانه خالی کردن از بار تعهد و مسئولیت در چگونه زیستن، یاد و خاطره حماسه حسینی را چنان سطحی و کم عمق نشان دهیم که از آن، تنها به تحریک عواطف و احساسات مردم بسنده کنیم. نخواهیم که ضمن برپایی هماره عزاداری‌های مرسوم، هزینه کردن در شکل و شمایل هیئت‌ها، تهیه نمادهای تزیینی، گریاندن وگریستن ضمن نوحه‌ها و روضه‌های غیرمستند و سرانجام، تبدیل کردن قافله‌سالار کربلا به فیلتری برای عبور از یوم‌الحساب، به فروع قضیه توجه و از اصل آن دور شویم.
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
فراموش نکنیم که در زنده نگاه داشتن یاد و خاطره عاشورا، دانش کم خطرناک است. در هنگام عزاداری حسینی، ما نه تنها در برابر وجدان خویش که در برابر نسل جوان و نوجوان نیز مسئولیت داریم که آنچه می‌کنیم و می‌گوییم، بر پایه مستندات و واقعیات تاریخی باشد، چراکه میزان ضرباتی که در تاریخ از ناحیه دوستان بر این حماسه رسیده، بیش از ضرباتی است که درآن روز واقعه از ناحیه دشمنان به حماسه‌سازان آن وارد شده است. در این مسیر، البته همه موظف و مسئولیم، خاصه جماعت معلمان که حاملان و مروجان فرهنگ جامعه هم به شمار می‌روند. با امید به آن که پیام‌رسانان و عاملان خوبی برای شعارهای عاشورا باشیم.

حسن ختام این گفتار را کلام مشهور و محبوب دکتر شریعتی قرار می‌دهیم که:
«آنان که رفتند، کاری حسینی کردند و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند، وگرنه یزیدی‌اند». (8)
آرشیو مفالات و تحقیقات مجید زواری        در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید               اندیشکده آصف
پی‌نوشت‌ها:
1ـ ملیکان، مصطفی/ عاشورا در گذار به عصر سکولار/ انتشارات کویر/ تهران/ 1383/ ص230.
2ـ محمدی، مجید/ همان/ ص208.
3ـ سروش، عبدالکریم/ قمار عاشقانه/ انتشارات صراط/ تهران/ 1379/ ص165.

4ـ ملکیان، مصطفی/ همان/ ص227.
5ـ مطهری، مرتضی/ حماسه حسینی/ جلد سوم/ انتشارت صدرا/ تهران/ 1365/ ص281.
6ـ سروش، عبدالکریم/ همان/ ص145.

7ـ حکیمی، محمدرضا/ عاشورا، مظلومیتی مضاعف/ انتشارات دلیل ما/ تهران/ 1382/ ص32.
8ـ شریعتی، علی/ حسین وارث آدم/ انتشارات قلم/ تهران/ 1367/ ص208.