زرقاوی، تروریست دستپروردهی آمریکا 23 خرداد 1385 آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید پژوهشگر: برندان اونیل چکیده: حائز اهمیتترین دروغی که درباره زرقاوی گفته میشد، این بود که وی بزرگترین دشمن تمدن غرب بود که به تنهایی از پیشرفت و بهبود اوضاع عراق ممانعت به عمل میآورد و باعث اشاعه وحشت و ترور در جهان بود. واقعیت این است که زرقاوی تنها یک شورشی بیاهمیت و منزوی بود تا این که مقامات آمریکایی و انگلیسی تصمیم گرفتند برای دستیابی به اهداف خود در عراق از وی یک تروریست خطرناک بسازند و او را به عنوان شیطانیترین تروریست جهان، معرفی کنند. اکنون که زرقاوی، مرد شماره 2 القاعده به قتل رسیده است، میتوان به افسانههای جعلی که پیرامون وی و شخصیت او شکل گرفته بود نیز پایان داد. آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
حائز اهمیتترین دروغی که درباره زرقاوی گفته میشد، این بود که وی بزرگترین دشمن تمدن غرب بود که به تنهایی از پیشرفت و بهبود اوضاع عراق ممانعت به عمل میآورد و باعث اشاعه وحشت و ترور در جهان بود.
واقعیت این است که زرقاوی تنها یک شورشی بیاهمیت و منزوی بود تا این که مقامات آمریکایی و انگلیسی تصمیم گرفتند برای دستیابی به اهداف خود در عراق او وی یک تروریست خطرناک بسازند و او را به عنوان شیطانیترین تروریست جهان، معرفی کنند. در واقع مقامات آمریکایی و انگلیسی بودند که از انسانی معمولی و بیاهمیت به نام زرقاوی، یک تروریست تمام عیار ساختند و با خطرناک جلوه دادن او، وی را به شهرت رساندند.
بدون شک باید پذیرفت که زرقاوی دستپروردهی مبلغان غربی است.
زرقاوی تا ژانویه سال 2003، فردی مرموز و ناشناخته به شمار میرفت و مقامات سیا از او با نام "گرگ تنها" یاد میکردند. گفته میشد زرقاوی که تندروی افراطی و اهل اردن است که به منظور مبارزه با حکومت افغانستان و نفوذ شوروی سابق در این کشور در سالهای آخر دههی هشتاد به افغانستان سفر کرده است.
در طول سالهای دههی 90 وی برای مبارزه با پادشاهی اردن مبارزه و به مدت هفت سال زندانی شد. زرقاوی در سال 2002 در حملهی آمریکا به افغانستان زخمی شد و به عراق رفت. گفته میشود وی در اوایل سال 2002 فعالیت خود را برای مقابله با نیروهای ائتلافی مستقر در عراق آغاز کرد و تا آن زمان همانند دیگر مخالفان اشغالگران به فعالیتهای معمولی مشغول بود و به مناطق مختلف عراق سفر میکرد.
اما اکنون پس از گذشت سه سال وی به مشهورترین شورشی و خرابکار عراق تبدیل شده است و مرگ او نه تنها مردم عراق، بلکه مردم تمام کشورهای جهان را مسرور کرده است.
دولت آمریکا زرقاوی را بزرگترین تهدید در عراق قلمداد کرده و او را به شدت تحت تعقیب قرار داده بود. دولت بوش حتا برای سر وی جایزهای به مبلغ 25 میلیون دلار تعیین کرده بود (این میزان با جایزهای که دولت آمریکا برای دستگیری اسامه بن لادن تعیین کرده بود، برابر بود).
در حقیقت باید گفت در سالهای اخیر در اثر تبلیغات مقامات غربی، اهمیت زرقاوی حتا از بن لادن نیز فراتر رفته و به خطرناکترین تروریست جهان (نیوزویک، 2004) تبدیل شده بود. بسیاری از کشورهای جهان خواستار مرگ وی بودند و تبلیغات منفی غرب در این زمینه به حدی گسترده بود که او را عامل بروز جنگ داخلی در عراق قلمداد میکردند، غافل از اینکه یک فرد به تنهایی قادر نیست یک کشور را به جنگ داخلی بکشاند و باعث بروز اختلافات قوی و جنایات غیرانسانی در آن کشور شود.
هم اکنون آمریکا تصاویر جسد زرقاوی را در سراسر جهان منتشر کرده است تا همگان بدانند که این شیطان بزرگ سرانجام نابود شده و مردم میتوانند بار دیگر در صلح و آرامش زندگی کنند!!
اما باید پرسید کشورهای غربی برای ظهور ناگهانی و برقآسای زرقاوی به عنوان خطرناکترین تروریست جهان در سالهای 2002 الی 2006 چه توضیحی دارند؟ چگونه وی در عرض این مدت کوتاه از یک گرگ تنها به خطرناکترین تروریست جهان تبدیل شد و در این زمینه به شهرت جهانی و بینالمللی دست یافت؟ قطعاً دلیل این امر قدرت و نفوذ زرقاوی در عراق نبود. هر چند وی برخی از حملات تروریستی در عراق (کشتار و بمبگذاری) را برنامهریزی میکرد، اما میان شورشیان و خرابکاران این کشور، از اهمیت چندانی برخوردار نبود و دیگر شورشیان از وی حمایت نمیکردند.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
در واقع میتوان گفت مقامات آمریکایی و انگلیسی برای توجیه عملکرد و سیاستهای نادرست خود در عراق و نیز برای بهبود وجهه خود، ناگزیر بودند زرقاوی را به عنوان تروریستی خطرناک معرفی کنند تا بتوانند به جنایات خود در این کشور ادامه دهند. در واقع زرقاوی در عراق نقشی ایفا میکرد که از سوی تبلیغاتچیهای غربی برایش نوشته شده بود.
طبق گزارشی که در تاریخ سوم اکتبر 2004 از سوی واشنگتن پست به چاپ رسید تا پیش از سال 2003 به ندرت کسی زرقاوی را خارج از کشور اردن میشناخت و در فوریه 2003 (شش هفته پیش از آغاز جنگ عراق)، کالین پاول، وزیر امورخارجه آمریکا، برای نخستین بار در سخنرانی خود در سازمان ملل، توجه جهانیان را به زرقاوی جلب کرد. در این سخنرانی که مطالب بیاساس پیرامون وجود کشتار تسلیحات جمعی در عراق عنوان شد، پاول حضور زرقاوی در شمال عراق را تایید و اعلام کرد وی به منظور آموزش و رهبری برخی افراطیون عراقی در این کشور حضور دارد و پل ارتباطی القاعده با عراق است. چهار ماه قبل از سخنرانی پاول، بوش در یک سخنرانی اعلام کرده بود یکی از رهبران القاعده برای درمانهای پزشکی در عراق به سر میبرد.
در واقع سخنرانی پاول نقطه آغاز تبدیل زرقاوی از یک گرگ تنها به تروریستی بینالمللی بود. پیش از آن به ندرت کسی وی را میشناخت.
در اواخر سال 2001 تقریباً تمامی رسانهها از القاعده مطالبی منتشر میکردند، اما در میان این مطالب به ندرت از زرقاوی نام برده میشد.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
روزنامه گاردین در سال 2001 هرگز از وی نامی نبرد و در سال 2002 فقط 2 بار (پس از سخنرانی بوش در 7 اکتبر) از وی یاد کرد. بیبیسی نیز در سالهای 2001 و 2002 هیچ مطلبی درباره زرقاوی منتشر نکرده است. اما پس از سخنرانی پاول، زرقاوی به موضوع اصلی گزارشها و اخبار خبرگزاریها تبدیل شد. روزنامه گاردین در سال 2003، در 23 مقاله خود از وی نام برد و بیبیسی نیز در همان سال در بیش از 50 مقاله خود دربارهی وی مطلب نوشت. در واقع باید مدال تبدیل فردی ناشناس به خطرناکترین تروریست بینالمللی را به پاول و بوش تقدیم کرد!
از همان آغاز، مقامات آمریکایی برای دستیابی به اهداف و منافع خود به بزرگنمایی قدرت و نفوذ زرقاوی در عراق پرداختند. با توجه به سخنان پاول و بوش در سالهای 2002 و 2003 چنین برداشت میشود که زرقاوی بانفوذترین شخصیت القاعده و دولت بعثی عراق و رابط بین این دو بود.
در حالی که هم اکنون مشخص شده است اظهارات فوق بیاساس و دروغ محض بودهاند. شواهد نشان داد که بین دولت بعث عراق و گروه القاعده هیچ ارتباطی وجود نداشت. در آن زمان زرقاوی با القاعده ارتباط بسیار اندکی داشت و هیچ شواهدی مبنی بر وجود ارتباط وی با دولت بعث عراق در دست نیست. طبق اظهارات جیسون بروک، نویسنده کتاب القاعده: سایهی تروریسم (2003)، زرقاوی شاید ارتباط اندکی با بن لادن داشت، اما هرگز با عراق، عربستان سعودی و کشورهای متحد آن ارتباط رسمی برقرار نکرد. وی همانند هزاران مبارز دیگر در سالهای دهه 1990 در افغانستان به مبارزه مشغول بود.
بروک همچنین عقیده دارد زرقاوی حتا با القاعده نیز ارتباط جدی و رسمی نداشت.
پاول صرفاً با استناد به حضور زرقاوی در شمال عراق (200) و سفر وی به بغداد برای معالجات پزشکی، اعلام کرده بود که او با دولت بعث عراق در ارتباط است. لازم به ذکر است که شمال عراق پس از جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 از کنترل صدام خارج و به کنترل سازمان ملل در آمد. در ضمن حزب انصارالاسلام عراق که زرقاوی به آن پیوست، مخالف صدام و حزب بعث وی بود. بنابراین میتوان گفت زرقاوی همانند بن لادن، نه تنها با حزب بعث در ارتباط نبود بلکه یکی از مخالفان صدام به شمار میرفت.
مقامات غربی همچنین مدعی شدند که زرقاوی در عراق مشغول ساخت و گسترش تسلیحات کشتار جمعی است. پاول در فوریه 2003 مدعی شد که یکی از فعالیتهای تخصصی که در اردوگاه زرقاوی در شمال عراق انجام میگیرد، ساخت و تولید عوامل شیمیایی و میکروبی میباشد و وی به آموزش چگونگی ساخت مواد شیمیایی که در ساخت تسلیحات کشتار جمعی به کار میرود، مشغول است. پس از انهدام اردوگاه انصارالاسلام در شمال عراق از سوی نیروهای ائتلافی، روزنامه انگلیسی زبان سان (The Sun) نوشت: اردوگاه عراقی که محل ساخت سموم شیمیایی بود، منهدم شد. اما باز هم پس از گذشت زمانی اندک معلوم شد این ادعاها نیز پوچ و بیاساس هستند.
چند روز پس از حمله نیروهای ائتلافی به این اردوگاه، گزارشگران که از این مکان دیدن کرده بودند اعلام کردند هیچ سندی مبنی بر ساخت یا انبار تسلیحات شیمیایی در این مکان، یافت نشده است.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
میتوان گفت نیروهای ائتلافی به دلیل عدم توانایی برای توجیه جنگ عراق، توجه خود را بر زرقاوی متمرکز کرده و وی را مستمسک قرار دادند. آنها ابتدا با ادعای این که زرقاوی با القاعده و صدام در ارتباط است، جنگ عراق را بهانهای برای تلافی حملات 11 سپتامبر معرفی کردند، در حالی که در آن زمان زرقاوی فقط با القاعده در ارتباط بود و هیچ ارتباطی با صدام نداشت. سپس آنها به این شایعه را منتشر کردند که زرقاوی در عراق مشغول ساخت تسلیحات شیمیایی است. به این ترتیب آنها توانستند حمله به پایگاه وی در شمال عراق را توجیه کنند. در حالی که زرقاوی هرگز در شمال عراق به ساخت تسلیحات هستهای مبادرت نکرده است. مقامات آمریکایی با توسل به این حربه، کم کم زرقاوی را به عنوان یک تروریست بینالمللی معرفی کردند. بنابراین جای تعجب نیست که زرقاوی تصمیم گرفت در سال 2003 وارد عراق شده و قدرت و اختیاراتی را که نیروهای ائتلافی به وی نسبت داده بودند، عملا به دست گیرد.
حتا زمانی که زرقاوی در سال 2003 مبارزات خود را با نیروهای ائتلافی در عراق آغاز کرد، فعالیتهای وی از اهمیت بالایی برخوردار نبود، اما نیروهای آمریکایی به عمد نقش وی را در عملیاتهای تروریستی عراق مهم جلوه دادند و به بزرگنمایی فعالیتهای وی پرداختند. زمانی که مقامات آمریکایی و انگلیسی زرقاوی را اصلیترین مانع برقراری صلح در عراق معرفی کردند، سامی رمادانی، پناهنده عراقی و استاد دانشگاه Metropolitan لندن در پژوهش خود اثبات کرد فقط تعداد ناچیزی از حملات تروریستی عراق با نام زرقاوی انجام میپذیرد. وی همچنین اعلام کرد اکثر عراقیها از زرقاوی و افرادی از این دست حمایت نمیکنند.
هم اکنون بوش و بلر حتا از مرگ زرقاوی نیز سوء استفاده کرده و با اظهار این که جهان سرانجام از تهدید بزرگی به نام زرقاوی رهایی نیافته است، سعی در توجیه عملکرد نادرست خود در عراق دارند.
در حالی که حدود یک سال و نیم پیش مقامات آمریکایی مستقر در عراق اعلام کردند که نیروهای ائتلافی با بزرگنمایی فعالیتهای زرقاوی در عراق و معرفی وی به عنوان خطرناکترین خرابکار، در افزایش قدرت زرقاوی نقش اساسی ایفا کردهاند.
یکی از این مقامات به روزنامه استرالیایی The Age گفته است: با پرداخت هزینههای کلان به فرصتطلبان و جنایتکاران آنها را وادار میکردیم دربارهی زرقاوی و فعالیتهای تروریستی وی به جعل و نشر اکاذیب بپردازند و به این ترتیب او را به عنوان عامل اصلی تمام حملات تروریستی عراق معرفی کنند.
قدرت افسانهای زرقاوی، ساخته و پرداختهی نیروهای ائتلافی است. آنها با بزرگنمایی قدرت زرقاوی نه تنها به تحریف حقایق پرداختند، بلکه وی را به ارتکاب جنایات تشویق و ترغیب کردند.
آنها برای وی نقش خطرناکترین و شیطانیترین تروریست جهان را رقم زدند و او نیز با خوشحالی تمام به ایفای نقش خود پرداخت. همانگونه که لورتا ناپولنی، نویسنده کتاب عراق آشوبزده: زرقاوی و نسل جدید، اظهار میدارد، زرقاوی افسانهی ساختهی آمریکا را به واقعیت تبدیل کرد. وی در این راه از یک یاغی و مبارز ناچیز به رهبر القاعده در عراق تبدیل شد.
حملات تروریستی زرقاوی در راستای تعریفی که غرب از وی ارایه داده بود، طراحی شد. سیاستمداران آمریکا در سال 2003 یک مبارز کاملاً معمولی را انتخاب و به او عنوان رهبر تروریست را دادند و وی بعدها واقعاً به یک رهبر تروریست تبدیل شد. هر چند وی در سال 2003 علیرغم ادعای مقامات غربی یکی از اعضای مهم و برجسته القاعده به شمار نمیرفت، اما بعدها در اثر تبلیغات آمریکا و انگلیس به یکی از اعضای برجسته بزرگترین گروه تروریستی تبدیل شد.
در سالهای 2004 و 2005 میلادی مقامات و روزنامهنگاران غربی با بزرگنمایی نقش زرقاوی در حملات تروریستی و آشوبگرانه عراق، حس قدرتطلبی را در وی افزایش داده و او را به ادامه فعالیتهای تروریستی خود ترغیب کردند. نیروهای ائتلافی زرقاوی را به عنوان یک فرد شیطانصفت معرفی کردند و او نیز با قتل نیک برگ، گروگان آمریکایی و پخش فیلمهای ویدیویی این جنایت ادعای آنها را به اثبات رساند. زرقاوی در تمامی مراحل فعالیتهای خود دروغها و شایعات تبلیغاتچیهای غرب را به واقعیت تبدیل میکرد. همانگونه که لورتا ناپولنی اظهار میدارد، زرقاوی نقشی را که سالها قبل از سوی تبلیغاتچیهای غرب، مقامات کردهای عراق و دولت آمریکا برای وی طراحی شده بود را به مرحله اجرا در آورد و افسانهی خطرناکترین تروریست جهان را به واقعیتی دلخراش تبدیل کرد.
مرحله آخر این افسانه را مرگ زرقاوی تشکیل میدهد. هم اکنون نیروهای ائتلافی مرگ وی را به عنوان بزرگترین پیروزی خود تلقی میکنند و مدعی هستند که مرگ این شخص سرآغاز استقرار دموکراسی در عراق است.
در حالی که باید گفت زرقاوی عامل بیثباتی عراق و عدم استقرار دموکراسی در این کشور نبود و مرگ وی نیز در موقعیت بحران این کشور تفاوتی ایجاد نخواهد کرد. زرقاوی تهدید و وحشتی بود که نیروهای ائتلافی آن را ساخته و پرداخته بودند. با توجه به این واقعیت نمیتوان گفت مرگ وی میتواند در توجیه جنگ و بهبود اوضاع عراق نقشی داشته باشد.
منبع:سایت anti war
پیوند مقاله: http://www.irdc.ir/article.asp?id=495
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
انرژى هسته اى و ضرورت هاى زمانه 2