آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
از موضع اصولی جمهوری اسلامی در حال دور شدن هستیم! جمهوری اسلامی نیامده است که فقط برای چیزی به نام منافع ملی به پای میز مذاکره بنشیند!... حال اگر این برادر بزرگ تر جبهه جهانی مقاومت، در برابر استکبار رنگارنگ! زانو زده و بر سر میز مذاکره برود – حتی اگر از پای میز مذاکره هم چیزی عاید طرفین نشود و وقتی بر می گردند، هر کدام به مواضع قبلی خود رجوع کنند – دیگر آن قبح شکسته می شود... اگر مسئولین پشت میز مذاکره بنشینند حتی اگر هم در هیچ موردی حاضر به کوتاه آمدن نشوند این خود فاجعه ای است که هم پای ایران را به مساله عراق می کشاند و هم رفع این اتهام و سوءظن و بهانه برای ایران همان سیری را طی خواهد کرد که اکنون در پرونده هسته ای طی می شود
•سوال:تحلیل کلی شما از اتفاقات و شرایط موجود در خصوص بحث مذاکره با امریکا و مواضع مسئولان دولتی و خصوصا شخص رهبر معظم انقلاب پیرامون این مساله چیست؟
- تحلیل من این است که آمریکا می خواهد در فهرست بهانه هایش بهانه 5 را علیه ایران اضافه کند و آن را به نتیجه برساند. اکنون فهرست بهانه های آمریکا در مورد ایران اینهاست : 1- ایران به دنبال سلاح های کشتار جمعی است. 2- ایران در داخل کشور خود نقض حقوق بشر دارد. 3- ایران اساسا فاقد دموکراسی است و فرآیند دموکراتیزاسیون در حکومتش نیست و 4- ایران حامی تروریسم است.
این چهار بهانه که در واقع هیچ کدام واقعیت ندارند اما به عنوان بهانه مطرح هستند و سالهاست که در عرصه عمومی و روانی علیه ما تبلیغ می کنند و در واقع به نوعی این تلقی را در جهان به وجود می آورد که این چهار مورد در رابطه با ایران وجود دارد. حالا به دنبال یک بهانه پنجم می گردد تا آن را به لیست خود اضافه کند. آمریکایی ها همانطور که برای ما قابل پیش بینی بود در گرداب عراق گیر کرده و برای فرافکنی، به دنبال این است که بهانه دخالت ایران وسوریه در عراق و جلوگیری از امنیت و ثبات عراق توسط این دو کشور به دنبال بهانه می گردد که ان را نهادینه کند. این بهانه را از روزهای اولی که جنگ چریکی در عراق شروع شد، مطرح می کنند و اخیرا با تشدید آن و با توجه به این که مشکلات امنیتی و عدم ثبات امنیتی و اقتصادی در عراق کاملا برای همه جهانیان چشمگیر شده و امروز رقیب انتخاباتی جرج بوش، کلارک و همچنین بنیانگذار سی ان ان یعنی "تدترنر" هم امروز جرج بوش را به خاطر اشغال عراق مسخره کرده اند.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
درست در چنین شرایطی که زمزمه های مخالفت اشغال عراق در خود آمریکا جدی شده است، آمریکایی ها می خواهند یک خوراک مصرفی داخلی و مصرف جهانی برای تبلیغاتشان پیدا کنند و ان هم این است که بگویند ایران و سوریه در عراق دخالت می کنند. برای این که این بهانه به نتیجه برسد باید ایران و آمریکا پای میز مذاکره در مورد این مساله بنشینند تا این بهانه قطعی شود!
اگر واقعا ایران با امریکا پشت میز مذاکره نشست و قبول کرد که بر سر مساله امنیت و ثبات در عراق مذاکره کند، آن موقع این باور در جهان نهادینه می شود که واقعا ایران در عدم ثبات و نا امنی در عراق دست داشته که حالا حاضر شده است مذاکره کند. لذا این یک تور و یک دام بسیار خطرناک است که وزارت خارجه و شورای امنیت ملی آمریکا برای ایران تدارک دیده اند و متاسفانه حکیم در گرداب این قضیه افتاد و آنها از کانال حکیم برای دعوت ایران وارد شدند. نکته بعدی هم این است که کاندولیزا رایس برای آن که خودشان را اهل مذاکره نشان دهد رسما در مصاحبه ای اعلام کرد که دست زلمای خلیل زاد برای مذاکره با همتای ایرانی خود یعنی سفیر ایران در عراق و همچنین وزارت خارجه ایران باز است و لذا از خودشان چهره ای اهل مذاکره نشان دادند و این که ما آماده مذاکره با طرف هایی هستیم که در حال بر هم زدن ثبات و امنیت در عراق هستند. با کمال تاسف مسئولان وزارت خارجه ما و مجموعه شورای عالی امنیت کشورمان در این دام افتادند و من معتقدم که موضع مقتدرانه رهبری در مشهد در این خصوص به نوعی واکنشی بود نسبت به این مساله.
اگر مسئولین پشت میز مذاکره بنشینند حتی اگر هم در هیچ موردی حاضر به کوتاه آمدن نشوند این خود فاجعه ای است که هم پای ایران را به مساله عراق می کشاند و هم رفع این اتهام و سوءظن و بهانه برای ایران همان سیری را طی خواهد کرد که اکنون در پرونده هسته ای طی می شود؛ یعنی ما ابتدای مساله انرژی اتمی هم یک اعتمادسازی بی موردی انجام دادیم و بی جهت پشت میز مذاکره نشستیم و این باور را به وجود آوردیم که واقعا یک اشتباهاتی داشته ایم که حالا باید بیاییم اعتمادسازی و شفاف سازی کنیم. هرچه شما جلوتر بروید این اعتمادسازی محقق نخواهد شد؛ چون دشمن بهانه کرده و می خواهد تا آخر خط برود.
نکته بعدی این که ما در مورد مساله عراق همانند فلسطین یک فرض داریم : عراق و فلسطین اشغال شده اند. در این خصوص هیچ مذاکره ای پذیرفتنی نیست و هرکس فلسطین و عراق را اشغال کرده باید از آنها خارج شود و این مساله اصلا مذاکره بردار نیست. لذا این موضع باید موضع مطلق جمهوری اسلامی باشد و پذیرش هر نوع پیام این چنینی از سوی امثال اقای حکیم به اعتقاد بنده برای جمهوری اسلامی سم مهلکی است.
به اعتقاد من، نظر رهبری به عنوان کسی که با تنظیم مصلحت ها حرف نهایی را می زند یک موضع کارشناسی و قوی بود اما متاسفانه از آنجا که کشور از فقدان دیپلماسی عمومی رنج می برد، متاسفانه موضع گیری های مختلف و متنوع مسوولین در سطوح وزرا و معاونین وزرا در انتقال به مخاطب داخلی از یک سو و انتقال به مخاطب خارجی از سوی دیگر باعث می شود که موضع رهبری گم شود و بسیار متاسفم که کشوری با 40 روزنامه رسمی، بیش از 10 خبرگزاری و یکم دستگاه عریض و طویل رسانه ملی، در حوزه دیپلماسی عمومی هنوز دوران جنینی و نه حتی نوزادی و طفولیت را طی می کند و طبیعی است که این روند یعنی ضعف جمهوری اسلامی در حوزه دیپلماسی عمومی بار خود را بر روی حوزه دیپلماسی اختصاصی بریزد.
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
•سوال:::::::::: به نظر ما تغییر موضع نسبت به آمریکا زمانی اتفاق می افتد که یا آمریکا تغییر کرده باشد و خوی استکباری خویش را- که همواره به تعبیر حضرت امام و رهبر انقلاب مانع اصلی مذاکره واقعی بوده است – کنار گذاشته باشد و یا ما عوض شده باشیم و بر اساس ارزشها و مولفه های متفاوتی نسبت به گذشته تصمیم بگیریم که حاضر به مذاکره شده ایم. نظر شما در این خصوص چیست ؟
- البته این دو سناریوای که شما تنظیم کرده اید سناریوهایی بسیار درست و کارشناسی و عمیق هستند و من با این دو موافقم اما شما یک سناریوی سوم را جا انداخته اید!
فراموش نکنید که بالاتر از لیبرال دموکراسی آمریکا مفهومی بود به نام نظام مارکسیستی کاخ کرملین. یادمان رفته است که امام (ره)، به گورباچف نامه می زنند و او و دو میلیارد جمعیت جهان که زیر سایه کمونیست بودند- شوری ، چین، اروپای شرقی و ... – و حدود نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دادند را به اسلام دعوت می کند. وقتی امام کاخ کرملین را دعوت کرد ، معنایش این بود که امام به آن حرکت پیامبر گونه که پیامبر جلیل القدر اسلام در دعوت امپراطوری های آن روز به اسلام داشتند، امام هم در ماه های آخر عمر مبارکشان، چنین دعوتی را صورت می دهند و لذا امام مستقیما به صدر هیات رئیسه اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، یعنی به رهبر الحاد و کفر نامه می زند و جمله مهم پیام امام این است که " به جنگ بیهوده خود با خدا خاتمه دهید!". در واقع امام با این کار اتمام حجت کرد و چه بسا لازم باشد که ایران برای تحقق این مساله و اتمام حجت از سوی اسلام و خدا و قرآن و حتی خود شخص رهبری، نامه ای بزنند و کاخ سفید را دعوت کنند به اسلام و قرآن و دست برداشتن از مبارزه یهود با خدا و قرآن و اسلام؛ پس چنین فرضی نیز محتمل است. یعنی در عین این که ما از موضعمان کوتاه نیامده ایم و آمریکا نیز از خوی استکباری خود دست بردار نیست، موسی وار این فرعون مستبد را به اسلام دعوت کنیم.
لذا یادمان باشد که ما از موضع اصولی جمهوری اسلامی در حال دور شدن هستیم! جمهوری اسلامی نیامده است که فقط برای چیزی به نام منافع ملی به پای میز مذاکره بنشیند! بلکه یکی از مهمترین مسئولیت های جمهوری اسلامی دعوت دولتها و میلیونها انسان روی زمین به اسلام است.
•سوال:::::::::: فکرنمی کنید که امریکا بعد از انجام این مذاکرات چندین گام دیگر به اهداف خود در جهان اسلام و خاور میانه که همانا در درجه اول شکستن و متزلزل کردن و سست نمودن خط مقاومت در جهان اسلام و منطقه است، نزدیک تر بشود؟
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
- اگر چنین مذاکره ای صورت بگیرد، قطعا از نظر فضای روانی مقاومت و انسجام روانی برای مقاومت در برابر استکبار جهانی متزلزل خواهد شد. چون به هر جهت در جبهه پایداری در مقابل استکبار بین حدود 10 کشوری که در جهان در حال مقابله و مقاومت در برابر آمریکا هستند – با شدت و ضعف هر کدام : ایران، کره شمالی، سوریه، کوبا، ونزوئلا، بولیوی، زیمباوه، سودان و ... – بالاخره هیچ کدام اقتدار و کیفیت مقاومت جمهوری اسلامی را ندارند. لذا در جبهه پایداری که حدود 10 کشور ضعیف را در بر می گیرد، فعلا تمامی جهان ثقل استراتژیک مقاومت را در ایران می بینند.
حال اگر این برادر بزرگ تر جبهه جهانی مقاومت، در برابر استکبار رنگارنگ! زانو زده و بر سر میز مذاکره برود – حتی اگر از پای میز مذاکره هم چیزی عاید طرفین نشود و وقتی بر می گردند، هر کدام به مواضع قبلی خود رجوع کنند – دیگر آن قبح شکسته می شود. فراموش نکنیم که کوبای کاسترو الان نزدیک 45 سال است که در حال مقاومت است و به عنوان کشور کوچکی در زیر گوش آمریکا با فرمول ها و تئوری های مارکسیستی و سوسیالیستی با مشکلات عجیب و قریبی در حال دست و پنجه نرم کردن است اما به هر حال مقاومت کرده است. اما همین کوبا وقتی به پای مقایسه با پایداری جمهوری اسلامی می رسد اساسا از نظر فرمول های مقاومت به حساب نمی آید. لذا نباید اقتدار جمهوری اسلامی، اقتدار ایران و اقتدار اسلام در این حوزه شکسته شود. مقاومت 27 ساله ما بسیار گران قیمت بوده و ارزش این مقاومت بهایی کمتر از خود خدا و بهشت خدا ندارد و با هیچ چیزی قابل معاوضه نیست.
اگر همه آمریکا را با همه ثروت و همه ملت آن به جای مقاومت و پایداری ایران به ما بدهند، اصلا جوابگو نیست چه برسد به آن که برای گرفتن یک امتیاز کوچک مثل چهار هواپیمای مسافری و یا تقویت موضع شیعیان عراق و به تبع آن مذاکره با امریکا در خصوص عراق و مواردی از این دست باشد. اگر ایران در قضیه عراق پای میز مذاکره بنشیند، بازنده صحنه، ایران و جبهه مقاومت در جهان خواهند بود.
نکته دیگری که می خواهم به دولت جمهوری اسلامی هشدار دهم این است که اشتباه دولت قبلی را مرتکب نشوید! در دولت قبلی در مراوداتی که با آمریکایی ها در قضیه افغانستان صورت گرفت قرار بر این شد که ایران سکوت و همکاری کند تا طالبان سقوط کند و سپس نیروهای احمد شاه مسعود در دولت آینده افغانستان جایگاه مهمی پیدا کنند. آمریکایی ها و انگلیس ها اول پذیرفتند اما امروز می بینیم که عناصر اصلی احمد شاه مسعود یکی پس از دیگری توسط حامد کرزای از صحنه حذف می شوند. لذا فراموش نکنیم امریکایی ها اگر امروز قولی هم بدهند، در میان مدت و دراز مدت، زیر قولشان می زنند و برای همین قابل اعتماد نیستند.
•سوال:::::::::: وظیفه جنبش دانشجویی و نخبگان در وضعیت حاضر چیست؟ آیا باید سکوت کرد و شاهد اتفاقات بود؟ عده ای معتقند رهبر انقلاب تمام مسایل را زیر نظر دارد و اصلا نیازی به نگرانی ما نیست. آیا با این منطق مجاز به سکوت و صرفا مشاهد اتفاقات نیستیم؟
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
این نکته بسیار بسیار مهمی است. من تحت هیچ شرایطی معتقد نیستم که همه کار را باید بر دوش رهبری انداخت. همه بگیرند بخوابند و بگویند رهبری بیدار است و همه چیز را کنترل می کند. این به اعتقاد من برآورد بسیار خطرناکی است. یعنی اگر جامعه به این باور برسد، به خلسه ای رفته که خطرات و تبعات بسیار بسیار سنگینی برای کشور و نظام خواهد داشت.
همه باید کارشان را انجام بدهند وضمنا رهبری هم باید نظارت کند، رصد کند و دیدبانی کند. آنجایی که همه خوابند دیگر از رهبری کاری بر نمی آید. مگر فراموش کرده اید همه خواب بودند و انبیاء به تنهایی بیدار و آخرش هیچ اتفاقی نمی افتاد. اگر نخبگان و دانشگاهیان بی توجه باشند و خودشان را به خواب بزنند طبیعتا خواب همه را فرا می گیرد. حالا هر چه رهبری هم بیاید در صحنه، اشکالات را ببیند، داد بزند، اعتراض کند، دستور بدهد و حکم کند، روی زمین می ماند. زمانی نظر و حکم رهبری نافذ خواهد بود که در سطوح پایین تر کسانی باشند که اینها را عملیاتی واجرایی کنند. لذا وجدان بیدار جامعه یعنی دو حوزه جریان دانشجویی و نظام رسانه ای و ژورنالیستی تحت هیچ شرایطی نباید بخوابند. وجدان جامعه اگر بخوابد جامعه را خواب می برد. لذا در این خصوص اعتقادم این است که جریانهای دانشجویی باید پایه ها و اساس دیپلماسی عمومی کشور را بگذارند. ا
منبع:سایت دکتر حسن عباسی
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
انرژى هسته اى و ضرورت هاى زمانه 2
بخش اول مقاله انرزی هسته ای و ضرورت های زمانه لطفا کلیک کنید .